معاویه که بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام ودر زمان امام حسن با صلح با آنحضرت سعی می کرد در بنی هاشم نفوذ کرده وبا پیوندهای فامیلی خود را به بنی هاشم نزدیک سازد.در همین راستا روزی به
فرماندار مدینه (مروان) نامه نوشته و از او می خواهد که دختر عبدالله بن جعفر وحضرت زینب سلام الله علیها بنام ام کلثوم را برای یزید خواستگاری کند.وبرای همین امر مراسمی را در مسجد مدینه بر پا سازد.
مروان در یک سخرن رانی کوتاهی از یزید دفاع کرده و اظهار امید وار ی میکند که اینگونه پیوند هایی موجب دوستی بین آنان شود.
عبد الله بن جعفر در جواب می گوید: ازدواج دخترم به دست دایی او(امام حسین علیه السلام ) است.واو باید در این باره تصمیم بگیرد.امام حسین(ع) بعد از شنیدن ماجرا در مسجد حاضر شده و این نکات را بیان می دارد.
1.سوگند بخدا کسی از حق ما نمی کاهد جزء آنکه خدا از حق او می کاهد در دنیا وآخرت.
2.حکومت ودولت ما جاودانه و همیشگی خواهد بود
3.ما در مهر این دختر از سنت پیامبر تجاوز نمی کنیم که مهری را که پیامبر برای زنان خود قرار می داده 480 در هم بوده است
4. با این ازدواج وپیوند بین بنی هاشم وبنی امیه صلح ایجاد نخواهد شد.چرا که دشمنی ما با شما بنی امیه بخاطر خدا است.وما بخاطر خدا با شما جنگیدیم وبخاطر یک امر دنیایی با شما صلح نخواهیم کرد
5.این دختر (ام کلثوم دختر حضرت زینب سلام الله علیها) از یزید وپدر او وجد او بهتر است.
6. این دختر هم کفو یزید نیست وهرکسی تا قبل از این هم کفو یزید بوده الان هم هم کفو یزید است. وعمارت وحاکم بودن یزید باعث نمی شود که الان هم کفو با این دختر محسوب شود.
7.مروان در آن سخن رانی خود در مسجد مدینه در توصیف یزید گفته بود، که ابر ها بخاطر یزید است که می بارد،امام حسین علیه السلام در جواب مروان می فرمایند:این سخن در شأن پیامبر است نه دیگران ،که ابرها بخاطر پیامبر (ص) میبارد.
8.آنانکه به مقام یزید غبطه می خورند جاهلند. وآنان که به مقام ما اهل البیت غبطه بخورند اهل عقل وفکرند.
9.بعد این سخن رانی وبیان نکات توسط امام حسین علیه السلام آن حضرت ام کلثوم را به پسر عمویشان بنام قاسم بن محمد بن جعفر تزویج کردند به 480 درهم و زمینی که مال خود امام بود را به آنان بخشیدند
فرماندار مدینه (مروان) با رسوایی مجلس را ترک کردند.